به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
دعا کنید تربیت معلم قبول بشم تمومه بد بختیامو از بین میبره....
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد...[
سلام
خوب احادیث زیاد هستند خیلیهاشان هم غیر عقلانی هستند و ساخته یک عده آدم سودجو.
و درست نیست محکم به احادیثی مخصوصا متواتر نیستند استناد کرد مخصوصا دور از عقل باشند.
البته شما که عقاید خودتان را دارید من بحث عقیدتی ندارم کلا درست نیست چیزی که قطعیت ندارد را محکم بیان کرد تازه برای دیگران نسخه پیچید.
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
سلام
اولا که احادیث فراوون ازین شخص و همتایانش نقل شده که بعضا محکم و به تکرار رسیدن و محتواشون دور از عقل و منطق هست
دوما نسخه ای واسه کسی نپیچیدم!
سوما نظرمو درمورد اون حدیث با پیشفرض صحت داشتنش و اعتماد به شخص نقل قول کننده(اقای تجربه) نوشتم
اگه خواستین میتونین با سند ثابت کنین اون حدیث جعلیه
هرچند به نظر من در اصل موضوع هیچ تفاوتی نداره
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
شما بهتر بود پست منو نقل قول میکردید چون حرفتون با منه نه با ایشون.
شما با چه سندی میگین که روایات قطعیت ندارن و این حرفتونو محکم بیان میکنین؟
برای یه عده ای مثل شما ضعیف بودن سند بعضی از روایات بهانه شده، در حقیقت شما حرف یا فعالیت طرف مقابل یا حتی خودشو قبول ندارید( ازش خوشتون نمیاد حالا به هر علتی ) برای همین حتی اگه آیه قرآن هم بخونه بازم بهانه ای براش میتراشید.
امثال شما فقط کسیو قبول دارید که عوام باشه هر چی گفتید قبول کنه، نه حرفی بزنه نه سوالی بپرسه نه انتقادی کنه، اونوقت از نظرتون میشه آدم خوب، غیر از این باشه کلاهش پس معرکه است.
قبلاً هم به پست افرادی مثل شما خوردم با اینکه ادعای مذهبی بودن دارن وقتی براشون روایت میخونی فوراً ضعیف بودن بعضی از روایات رو بهانه قرار میدن تا بهانه خوبی برای قبول نکردن حرف داشته باشن.
روایات رو اگه خودشون بخونن درسته اما اگه یکی دیگه که ازش خوششون نمیاد بخونه، اونوقت فوراً قضیه ضعف روایات رو پیش میکشن تا هرجور شده طرف نفی بشه.
محض اطلاعتون قبلاً در مورد اینکه تکلیفمون در قبال قضیه ضعف سند روایات چیه و جواب اشخاصی مثل شما رو باید چی بدیم تحقیق کردم نتیجه این بود:
1- در سند همه احادیث شک نیست و بسیاری از احادیث دارای سند صحیح و قابل اطمینان هستند.
2- بر فرض اثبات ضعف یک حدیث، اینطور نیست که هیچ استفاده ای نداشته باشد بلکه این حدیث میتواند موید روایات صحیح دیگری باشد.
3- اگر چند حدیث ضعیف در یک زمینه خاص بدون وجود معارض وجود داشته باشند میتوانند مورد استاد قرار بگیرند.
پس خواهشاً سر مشکلات شخصی که با اشخاص دارید روایات رو زیر سوال نبرید چون براتون گرون تموم میشه.
اینکه سر هر بحث کوچیکی قضیه ضعف سند روایات پیش کشیده بشه که ظاهراً از نظر عده ای به خیال خودشون ترفندی برای ساکت کردن طرف مقابل حساب میشه و بنظر میاد جزو آموزششون هست، این کار کم کم این فکرو در مردم روشن میکنه که همه چی جعلی و ساختگیه، اونوقت تاوانشو کسایی باید بدن که بهانه تراشی بیجا کردن و نفهمیدن به کجا ضربه میزنن.
به قول معروف:« بازی بازی با دم شیر هم بازی؟ ».
ویرایش توسط Experience : 07-07-2019 در ساعت 11:04 PM
سلام
از بس خاطره تلخ در بحث با شما دارم دوست نداشتم جنابعالی را نقل و قول کنم اشتباه کردم اصلا خانم دلواپس را نقل و قول کردم @delvapas2000@
خدا هدایتت کند منم معذرت میخواهم از خانم دلواپس به خاطر نقل و قول اشتباه.
تجربه فقط با بیان اینجور احادیث بیشتر شبهه افکنی میکنی تا رفع شبهه.
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
اشکالی نداره اقا سعید
بهرحال منم نظر داده بودم و درین بحث دخیل بودم
البته یه نکته ای هست
اونم اینکه چون من تقریبا هرروز از طریق شبکه های اجتماعی با اخوندها و افراد مختلف بحث عقیدتی و گفتگوهای اینچنینی دارم
یعنی مدتهاست که برنامه ما همینه
اخیرا هم متوجه شدم عارضه قلبی سراغم اومده که حتما بااین فشارها و هیجانها مرتبطه
خودتون که میدونین استرس مناظره چقد بالاست
ازطرفی تحمل بار فشار نگرانیها واسه همسرم هم اجتناب ناپذیره
پس ترجیح میدم دیگه تو این بحثها مشارکت نکنم
قصدم از همه این مناظره ها اینه که حقانیت فلسفه اعتقادی خودمونو ثابت کنم
اما واسه یه شیطان پرست هیچی مهمتر و اساسی تر ازین نیست که عمر طولانی توام باارامش و سلامتی داشته باشه
لازمه داشتن اینا هم ورداشتن بارفشارهای ذهنیه
باور بفرمایین اخیرا هرشب با تنگی نفس میخوابم
امیدوارم درک کنین و عفو کنین اگه تو اینجور بحثها نقل قول ازم گرفتین و جواب ندادم
سلامت باشین
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
اینقد بدم میاد اینجور با مظلوم نمایی حق به جانب حرف میزنین، یه جوریم برخورد میکنین انگار من کافرم خودتون امام معصوم.
با هر حرفی که میزنم شما مخالفید حتی با یک کلمه از حرفام موافق نیستید، نمیدونم چرا با من اینجور لج افتادین، تنها ظنی که دارم اینه شما میگفتین باید به حرفای خودم شک کنم و من در جواب گفتم به چیزی که مطمئن هستم چرا باید شک کنم؟
شما در جواب حرف قانع کننده ای نزدید.
خب من شک نمیکنم اما هر وقت خلافش ثابت شد اونوقت نظرمو تغییر میدم، بیخود و بی جهت چرا باید شک کنم؟
شما دوس داری به همه چی شک داشته باش ولی به من خورده نگیر که مطمئن و قاطع هستم.
قرار باشه به همه چی شک کنم اینجوری از نظر من همه چی میره رو هوا و من این شکلی نمیتونم زندگی کنم و این روش معقول نیست.
همونطور که گفتم هر وقت در مورد قضیه ای خلافش یا حالت دیگه اش برام روشن بشه اونوقت نظرمو تغییر میدم.
اما اینکه بدون دلیل انگشتاتو فرو کنی توی چشمام که شک کنم اینو عمراً نمیپذیرم و از نظر من منطقی و عاقلانه نیست.
اینجا شبهه افکنی رو شما میکنین که حدیث معتبرو بدون سند جلوه میدین، بجای طلب مغفرت برای من، بهتره دلیل اینکه میگید حدیث سندش ظعیف هست رو بگین.
جواب سوالامو بدین حتماً:
مگه این احادیثو من نوشتم دادم بیرون که سند نداشته باشن، اینا رو همون مجتهدها و آخوندها توی کتابها و سایتهاشون نوشتن، اگه سند نداشت چرا نوشتن؟
اگه سند داره شما چه حقی دارین بدون سند جلوه بدیشون؟
شما توی پستهاتون به احادیث اتکا میکنین، چجوریه که وقتی خودتون به حدیث اتکا میکنین حرف از شبهه و سند ضعیف نیست اما وقتی من اتکا میکنم حرف از سند ضعیف میزنین؟
این وسط مشکل منم که به هر شکلی و به هر قیمتی باید دک بشم؟
شما با من مشکل دارین چرا احادیثو به بازی میگیرین؟
شما که شجاعت ندارین حتی یه پست رو نقل قول کنین با خود شخص حرف بزنین لازم نکرده در مورد گمراه بودن یا هدایت شدنش چیزی بگین، عیبهای خودتونو دریابین و اصلاح کنین.
خاطرات تلختون مال همینجور حرفا و رفتارای نسنجیده خودتونه.
در کل نمیخوام باهاتون بحث کنم چون روحیه لطیفی دارین نمیخوام اذیت بشین پس شما هم بحثی راه نندازین که جواب دادن بهش باعث اذیتتون بشه.
ویرایش توسط Experience : 07-08-2019 در ساعت 03:19 AM
قسمت هایی از کتاب انسان در جستجوی هویت خویشتن:
« برای کسی که درک می کند، هیچ چیز تاریک و مبهم نیست؛ تنها عدم درک باعث ظهور چیزهای مبهم و غیرقابل درک می شود ».
قسمت هایی از کتاب گوژپشت نتردام:
« مادرها اغلب بیشترین علاقه را به فرزندی دارند که بیشترین رنج را برایشان به وجود آورده است ».
عاااخ که چندی حذف کردن آدم های منفی از زندگیت خوبس
اصی یه حالیس
به خصوص اینکه از اخباااار و این چیزا هم فاصله بگیری دیگه عاالی ترم میشدددد
خدااا جوووونیییی عاشقتممممممم(:
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
سلام
من نخواستم تایپیک بنده خدا از مسیر اصلیش منحرف شود اینجا آمدم مطلبتان را نقل قول کردم ببینید کاربر طراح و امثالهم برای رهایی از مشکلات و سختیها خودشان را به بیخیالی زدند و هر جا شد طنز می گویند خوش هستند من نکته ای را که حس می کنم خیلی آزارتان می دهد سختگیر هستید برای همین برعکس شخصیت این دسته آدمها استرس زیادی دارید تا حدی بیخیالی خوب هست که از استرسها شما را رها کند در اجتماع همه جور آدمی هست پس کمتر از هر حرف دیگران ناراحت بشوید اینقدر موضوعات مهمتر هست پس بی تفاوت ازش رد شوید اینگونه اعصابتان آرامتر خواهد بود.
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
سلام
اره منم مایل نیستم تاپیک رزمریم جان از مسیر اصلیش بیرون بیاد
واسه همینم به همون پست بسنده کردم
باور کنین منم ته دلم متاسفم واسه این طفلکیها
امثال کاربر طراح یا یه کاربر ستم کشیده دیگه به اسم هی خدا یا هر بدبخت محنت کشیده دیگه ای!
هم دلم واسشون میسوزه هم از نوشته های مضحک و چرت حالم بهم میخوره
البته حق با توست اقا سعید عزیز
من باید بخاطر حفظ ارامش خودم از کنار خیلی چیزا بگذرم و سختگیر نباشم
این توصیه شما هیچ ربطی به(عمل مذموم بخشش و گذشت)نداره
بلکه صرفا به نفع خود منه که چیزای کوچیک رو کوچیک ببینم و از کنارشون بیخیال عبور کنم
مشکلات و ناهنجاریهای اون افراد به خودشون مربوطه
اما چیزیکه حقیقتا مهمه ضربان قلب منه
مرسی از انتقاد شما
میدونم بخاطر کمک به من اینا رو نوشتین دوست عزیز
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
اگر از کاری میترسی یعنی به وجود دو قدرت معتقدی، خیر و شر . حال آن که باید به یک قدرت اعتقاد داشته باشی چون خدا یکی است و هیچ قدرت دیگری نمیتواند خلاف آن عمل کند . مگر اینکه انسان خود ، تصویری از شر ایجاد کند .
ترس تو، شیر را درنده میکند . پس با رفتن به سوی همان چیزی که از آن میترسید ، ترس را در خود از بین ببرید.
انسان زمانی میتواند نشانه ی وجود خدا باشد ، که از فقر ، ثروت و از بی عدالتی ، عدالت بیافریند.
چهار اثر از فلورانس اسکاول شین)
میخوام این مطلبو روراست به خودتون بگم.
شما که میگید مذهبی هستید و سر چنتا اختلاف نظر منو گمراه میدونید و برام طلب مغفرت میکنید خب فرضاً قبول کنم من گمراه هستم اما خود شما مذهب کجای زندگیتون قرار داره که سر اختلاف نظر با من و ناراحتی از من، حتی نمیتونید آیه قرآن و حدیث رو تشکر بزنید(چون من ارسالشون کردم) اما گفته های یه نویسنده رو که همون آیه و حدیث رو به روش دیگه ای گفته تشکر میزنید؟
بنظرتون این کارتون درسته که آیات و روایات رو بخاطر اختلاف نظرهای شخصی نادیده میگیرید؟
از دو تا پست مورد نظرم اسکرین شات میدم که بعداً نگید من هر دو رو همون اول تشکر زده بودم.
این پست منه که در جواب تاپیک کودک بی گناه ارسال کردم و چند روز ازش میگذره و شما تشکر نزدید:
این هم پست خانم eli2 هست که فوراً تشکر زدین:
منتظر جواب سوالاتی که در این پست و پست قبلی ازتون پرسیدم هستم:
جواب منطقی و قانع کننده میخوام که به اصطلاح روشن بشم و بفهمم اون چیزی که شما میدونید و من نمیدونم چیه؟
اگرم جواب نمیدین دیگه از من ناراحت نباشین.
ویرایش توسط Experience : 07-09-2019 در ساعت 11:26 AM
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
ویرایش توسط Experience : 07-09-2019 در ساعت 04:40 PM
دوستای عزیز
یه اتفاق خنده دار افتاده تو انجمن
یکی از مومنین یا مومنات که خیلی بیکار تشریف داره نام کاربری شبیه نام کاربری من درست کرده
اما چون سیستم نامهای کاربری مشابه رو نمیپذیره این طفلکی ورداشته یه فاصله زده بین delvapas و 2000
کلا میشه نتیجه گرفت این ادم یا خیلی بمن ارادت داشته و روش بهتر واسه ابراز ارادتش پیدا نکرده
یا خیلی از من عصبی شده و احتمالا میخواد بااین یوزر جعلی چرت و پرت و جفنگ بنویسه یا پی ام های منفور ارسال کنه
درکل شما دوستان اگه هر پست بی محتوا و مزخرفی دیدین که به اسم من بالا اومده بدونین که این همون یوزر قلابیه(یا همون مومن بیکار)
ایضا درمورد پیامهای خصوصی هم این قضیه صدقیت داره
اگه احیانا پیامی با متن بی ادبانه بتون ارسال شد مشخصا از همین یوزر جعلی بتون رسیده
کلا دوستان عزیز که منو میشناسین
ازار دادن دیگران خلاف ارزشهای مکتب ماست
پس دیگه خودتون حساب کار دستتونه دوستان گلم
پ ن: اینکه خودشون حدیث دارن میگن خواب مومن عبادته واسه همین چیزاست دیگه
چون مومن که بیدار باشه همش کارای خنده دار و مسخره انجام میده
پس همون بهتر که کل ۲۴ ساعت رو خواب تشریف داشته باشه
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
قسمت هایی از کتاب هرگز سازش نکنید:
اجازه دهید رازی را به شما بگویم: زندگی، یک مذاکره است. اکثر تعاملاتی که ما در محل کار و در خانه داریم، مذاکراتی هستند که در یک میل ساده خلاصه می شوند: «من می خواهم!».
مذاکره دارای دو نقش متمایز در زندگی و کسب و کار است: جمع آوری اطلاعات و تأثیر بر رفتار، که شامل هرگونه تعاملی می شود که یکی از طرفین چیزی از دیگری می خواهد. کار، امور مالی، شهرت، زندگی عاشقانه، حتی سرنوشت بچه های شما؛ گاهی تمام این ها منوط به توانایی شما در مذاکره است. همانطور که در اینجا فرا خواهید گرفت، مذاکره چیزی جز ارتباط با نتایج نیست. خواسته های شما تماما به به دست آوردن چیزی که از دیگران می خواهید، مربوط می شود. در همه ی روابط، مناغشه بین دو طرف اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین مفید و حتی حیاتی است که بدانید چگونه بدون تحمل هرگونه آسیبی، برای به دست آوردن آن چه که می خواهید، وارد این مناغشه شوید.
کسی که آموخته مخالفت کند بدون این که قابل مخالفت باشد، ارزشمندترین راز مذاکره را کشف کرده است.
قسمت هایی از کتاب زندگی مشترک جرات می خواهد:
« رابطه عاشقانه تان را حفظ کنید. لحظاتی را در کنار هم سپری کنید. اگر ممکن است دست کم یک شب در هفته یا حتی بیشتر، با هم بیرون بروید؛ به رستوران یا هر جای دیگری. وقتی بیرون می روید، دوباره درباره حل مشکلات زندگی روزمره، مشکلات فرزندان یا کارتان صحبت نکنید. وقتی در کنار هم هستید، با لحنی عاشقانه از خودتان و از جایگاه طرف مقابل در زندگیتان صحبت کنید، باز هم همان احساسات عاشقانه گذشته را تداعی کنید، کار خوبی برای خودتان انجام دهید و همه چیز را برای آسایش خود فراهم کنید. گاهی، آخر هفته ها را دو نفری سپری کنید. اگر می توانید دو بار در ماه را در مکانی که دوست دارید، در آشیانه عشق و در پیله خودتان، کنار هم باشید. از اینکه در این مدت، نگهداری از فرزندانتان را به کس دیگری بسپارید، احساس گناه نکنید. به دلیل کار نکردن احساس گناه نداشته باشید. شما هم حق دارید کمی استراحت کنید. زندگی شخصی خود را قربانی کار نکنید ».
خسته کننده ولی گریزناپذیر... مثل آهنگ:
http://dl.irmp3.ir/data/song/Morteza....IRMP3.IR).mp3
چقدر این سایت از ۴ سال پیش تا حالا تغییر کرده. تقریبا هیچ کدوم از دوستان اون موقع هم الان فعال نیستن
هیچ وقت مالتو مفت نده هیچ وقت
شده سختی هم بکشی بکش ولی ماااال مفت نده مطمئن باش روزی کائنات یه جوری بهش ارزش میدن که خودتم تعجب کنی و تو حیرت باشی
[/SIZE]اینجا سرزمین نامردمی هاست،به سلام گرم هیچکس اعتماد نکن
آدم های این حوالی روی حرف ها و انتخاب هایشان نمیمانند
همان ها که شروع کردند ،همان ها که تو را خاستند، یک روز در کمال ناباوری و انکار، تو و دل بستگی ات را پس میزنند
دل نبند!
اینجا پایان هیچ شاهنامه ای خوش نیست
چه خوش ان دم که از این خانه ویران بگریزم
قسمتی از متن بوف کور اثر صادق هدایت:
در این دنیای پست پر از فقر و مسکنت ، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگی من یک شعاع آفتاب درخشید - اما افسوس، این شعاع آفتاب نبود، بلکه فقط یک پرتو گذرنده، یک ستارهء پرنده بود که بصورت یک زن یا فرشته بمن تجلی کرد و در روشنایی آن یک لحظه ، فقط یک ثانیه همهء بدبختیهای زندگی خودم را دیدم و بعظمت و شکوه آن پی بردم وبعد این پرتو در گرداب تاریکی که باید ناپدید بشود دوباره ناپدید شد-نه ، نتوانستم این پرتو گذرنده را برای خودم نگهدارم.
سه ماه - نه، دو ماه و چهار روز بود که پی او را گم کرده بودم، ولی یادگار چشم های جادویی یا شرارهء کشنده چشمهایش در زندگی من همیشه ماند -چطور می توانم او را فراموش بکنم که آنقدر وابسته بزندگی من است؟
نه، اسم او را هرگز نخواهم برد، چون دیگر او با آن اندام اثیری،باریک و مه آلود، با آن دو چشم درشت متعجب و درخشان که پشت آن زندگی من آهسته و دردناک می سوخت و میگداخت، او دیگر متعلق باین دنیای پست درنده نیس- نه، اسم او را نباید آلوده بچیزهای زمینی بکنم.
بعد از او من دیگر خودم را از جرگهء آدم ها، از جرگهء احمق ها و خوشبخت ها بکلی بیرون کشیدم و برای فراموشی بشراب و تریاک پناه بردم- زندگی من تمام روز میان چهار دیوار اتاقم می گذشت و می گذرد-سرتاسر زندگیم میان چهار دیوار گذشته است.
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
سلام
اگه نوح مثلا پیامبر بوده و بنابر مدعیات اسلام پیامبران معصوم و متصل به فضل و توکل کننده و امیدوار به لطف خدا بودن پس بنابر تعریف خودتون نوح اگر دچار غم و اندوه میشد و به خدا شکایت میبرد مثلا اون خدا باید در جوابش میگفت تو که مرا داری چه غم داری و ازینجور حرفا
نه که ورداره واسش نسخه بپیچه برو انگور سیاه بخور خوب شی!
من فک کنم همین صادق یا بقیه امامان و رهبرانتون یوقتا خودشون حواسشون نبود یه چیزایی میگفتن که با مبانی اسلام سازگار نبوده
مثلا ممکنه خود همین امام ششم شما انگور سیاه خورده خوشش اومده و این روایت رو درست کرده
مث بعضی ایه های متناقض خود قران که حاصل هیجانات مقطعی و بی دقتی محمد بودن(علیرغم باهوش بودنش)
البته همه اینا رو براساس پیشفرضهای خود اسلام نوشتم
وگرنه که اصل خدا و توکل به اونو معصوم بودن نوح و اتصالش به منابع غیرمادی همه و همه افسانه ای بیش نیستن
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
سلام
مدیرکل سایت بودند یعنی admin خودش خیلی کم سر میزد مدیریت سایت عملا به farokh سپرده شده بود
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
نوح پیامبر اول مشکلشو به خدا گفته و خدا براش راه حل مشخص کرده پس در نتیجه نوح خدا رو داشته پس غمی نداشته چون راه حل مشکلاتو از خدا یاد میگرفته.
امامهای ما عین کاهن های شما نبودن که دل بخواهی و از رو خوششون اومدن حرفی بزنن، اون کاهن شماست که متوجه نیست کجای دنیا وایساده چی داره بلغور میکنه هر چی از ذهنش رد میشه همونو درست فرض میکنه.
وقتی در مورد امامهای ما حرف میزنی دهنتو آب بکش ادب رو رعایت کن.
وجود در هر شیئی یا معلول است یا نیست.
اگر وجودی علت نداشت، آنرا «واجب الوجود بالذات»، یا «واجب بنفسه» و یا همان «وجود خود بخودی» مینامیم؛
البته نه به این معنا که ابتدا ذات آن وجود داشته و این ذات اقتضای وجود خود را نموده باشد؛ زیرا این فرض، منجر به «دَور» میشود، بلکه به این معنا که خودش به خودی خود همواره موجود بوده و در وجود داشتنش، نیازمند چیزی (از درون یا بیرون) نیست.
پس واجب الوجود، یعنی چیزی که وجودش محتاج غیر نبوده و همواره، ضرورت وجود داشتن را به همراه دارد. از چنین وجوبی به وجوب بالذات یا بنفسه یا خود بخودی تعبیر میشود.
اما اگر وجود در یک شیء، معلول بود، در اینصورت نیازمند علت است.
به این شیء که وجودش محتاج علت است، «واجب بالغیر» یا «ممکن بالذات» گفته میشود.
حال اگر علت وجود شیء، بیرون از شیء لحاظ شود و سلسله علتها را به واجب الوجود منتهی ننماییم، در این صورت به «تسلسل» میانجامد.
اگر هم علت وجود یافتن شیء را درون خود شیء لحاظ کنیم، در اینصورت به «دَور» میانجامد و باید شیء، پیش از وجود یافتن، موجود باشد.
پس ملاک واجب یا غیر واجب بودن شیء، احتیاج یا عدم احتیاج آن شیء در وجود داشتن است، اگر در وجود داشتن محتاج بود، در اینصورت واجب الوجود بالذات نیست و اگر احتیاجی در آن راه نداشت، آنرا واجب بالذات مینامیم.
اگر در سلسله علل و معلولات هر علتى به نوبه خود معلول علت دیگرى باشد در باره کل این سلسله مىتوان گفت که همگى محتاج به علت دیگرى هستند پس باید در راس سلسله علت دیگرى را اثبات کرد که معلول علت دیگرى نباشد بنابر این سلسله علل داراى مبدا و سرآغازى خواهد بود.
هر معلولى نسبت به علت ایجاد کننده اش عین ربط و وابستگى است و هیچگونه استقلالى از خودش ندارد و اگر علت مفروض نسبت به علت بالاترى معلول باشد همین حال را نسبت به آن خواهد داشت پس اگر سلسله اى از علل و معلولات را فرض کنیم که هر یک از علتها معلول علت دیگرى باشد سلسله اى از تعلقات و وابستگیها خواهند بود و بدیهى است که وجود وابسته بدون وجود مستقلى که طرف وابستگى آن باشد تحقق نخواهد یافت پس ناچار باید وراى این سلسله ربطها و تعلقات وجود مستقلى باشد که همگى آنها در پرتو آن تحقق یابند بنابراین نمیتوان این سلسله را بی آغاز و بدون مستقل مطلق دانست.
با این توضیح روشن شد: به موجودی نیازمندیم که معلول علت دیگر و وابسته به موجود دیگری نباشد و مستقل مطلق باشد و این همان چیزی است که ما او را خدا می نامیم و فلاسفه واجب الوجود.
طبق فلسفه ای که خود اسلام مطرح کرده نباس کسیکه به اصطلاح پیامبر و معصوم بوده گرفتار غم بشه و حتی اگرم بشه با یاداوری اینکه خدا پشتیبان اونه پس باید این غم برطرف میشده
اما از اونجا که اسلام یه مجموعه از ضد و نقیضهاست که بدست اشخاص مختلف نوشته شده
خیلی جاها احساسات و تصورات و کج فهمیدنهای خود همون امامان شما یا پیامبرتون و ایضا خلفای اهل سنت ،باعث شده که یه حکم یا یه تئوری جدید اضافه بشه و وقتی یکی میاد اینا رو کنار هم میزاره میبینه که بشدت در تعارضن
همین تناقض گوییهایی که از امامانتون نقل میکنین کاملا مشخص میکنه که چقد از هرلحاظ با کاهنهای ما فرق داشتن
البته مشخصه که شما بازم عصبی شدین و ادبیاتتون نشون میده حالتون مساعد نیس
ماها دچار تعصبات نیستیم و مث شماها درمقابل توهینها خودمونو به در و دیوار نمیزنیم
اما باتوجه به خشم و عصبیت شما بنظرم ادامه دادن بحث با شما کاملا بیفایدس بجز اینکه بیشتر عصبی بشین و احیانا واسه سلامتیتون ضرر داشته باشه
پس هرموقع اعصابتون اروم شد نظر بدین
موفق باشین
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
اصلا به شما ربطی نداره این چیزا شما کاهنهای خودتونو عیبیابی بنمایید که همه حرفشون خودخواهیه و خوشگذرونی.
چیزی که کاهنهای خوشگذرونتون ارائه دادن چیه غیر از به خطر انداختن جون طرفداراشون به سبب خوشگذرونیهای احمقانه.
واقعیت تلخه وقتی در مسیری هستی که خودتم میدونی اشتباهه مجبوری برا دلخوشی خودت به دیگران تیپا بزنی.
وقتی درمنظر عموم میزارینش انتظار نقد شدن داشته باشین
اعصابتونو تقویت کنین انگور سیاه بخورین ارامش پیدا کنین با حرف منطقی انقد عصبی برخورد نکنین
من به شما تیپا نزدم!
واقعیت همین بود که گفتم بدون هیچ قصد تیپا زدنی!
اگه اون روایت خیلی واستون محبوب بود و نمیخواستین احیانا با نقد شدن صدمه ببینه نباس تو منظر عموم میزاشتینش
حالا که گذاشتین پس انتقادها رو تحمل کنین
جون ما اگه از دست شما مسلمین در امان بمونه کافیه
شمایی که ته دلت پر از خشم و کینه و عصبیت نسبت به ماست حالا مثلا نگران به خطر افتادن چی هستی؟!
بازم میگم وقتی میدونین نقطه ضعفهاتون دست ماست و میتونیم با انگولک کردنشون جیغ شماها رو دربیاریم اما متقابلا ماها نقطه حساس نداریم که بتونین ما رو عصبی کنین خب پس ادامه دادن بحث از سمت شما یجور خودازاریه که در درون شماست
من مسوول وضعیت شما نیستم
خودتون مقصرین که بااین سطح اسیب پذیریتون اصرار دارین بحثهای الکی کنین و اسپم بفرستین
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
خوب میکنم در منظر عموم میذارم میخوام چشم بدخواها دربیاد.
به تو ربطی نداره تو برو کاهن خودتونو نقد کن.
تو غلط میکنی که انگولک میکنی فک کردی کی هستی؟
وقتی به این شکل رفتار میکنی توقع داری دورت بگردیم؟
از اولشم رفتار کفار همین شکلی بوده که برا خونشون دیه تعیین نشده و کار بسیار منطقی بوده.
رفتار خودتو درست کن تو هیچ حقی برای نقد ما مسلمونا نداری اینو بفهم.
میخوای چیزی بهت بگم که تا آخر عمرت بسوزی و دیگه اینورا پیدات نشه؟
آسیب پذیریو میخوای با تمام وجودت حس کنی؟
من نمیگم ولی تو هم حد خودتو حفظ کن عوضی نباش.
همش توقع داری ماها مودب باشیم و عین آدم رفتار کنیم اما خودت اصلا رعایت نمیکنی.
همین که ما چیزی برای ارائه داریم اما شماها هیچی ندارید خودش مشخص میکنه حق با کیه.
به جای انگولک بازی چیزی بگو که بهتر از روشهای ما باشه و در سلامت انسان مفید واقع بشه، اصلا دارید همچین مطلبی؟
همه چیزتون خوشگذرونیهایی هست که به ضرر انسان ختم میشن.
پست به پست بیشتر داغ میکنی
دست خودت نیس رقت انگیزی
اما جهت اطلاعت من هرچیزیو که لازم بدونم نقد میکنم و تخریب احساسات ادمی مث تو واسم مهم نیس
خیالت راحت که ماها به هیچی اسیب پذیر نیستیم
اما شماها فرق دارین چون فلسفه دین شما بر حرمت گذاشتن مقدساته و وقتی این حرمت بشکنه اشکتون درمیاد و بهم میریزین و میشین مث همین حالتی که تو الان هستی
الان فک میکنی فلانک از قول نوح گفته انگور سیاه خورده غمش پریده این مثلا یه روش مفیده؟!
به نفع سلامتی انسانه؟!
مث همون روغن دنبه که لابد اونم یکی دیگه از امامانتون خواب نما شده بود!
اگه این حرفا خریدار داشت که الان در همه کارخونه های تولید روغن مملکت رو تخته کرده بودین؟!
پس چی شد؟!
چرا کسی حرفاتونو یه پول سیاه حساب نکرد؟
شمایی که اونقد سواد نداری مصرف روغن رو به بیماری دیابت ربط میدی معلومه کسی به بازی نمیگیرتت
اینکه دیگه جیغ و داد کردن و عصبی بازی نداره
اولش به اعصابت مسلط شو
بعدش برو مطالعاتتو بالا ببر
من ترجیح میدم شما هرچی دل تنگت میخواد بنویسی که سطح فرهنگ و شعور مومنین و مومنات بیشتر اشکار بشه
اما اگه جای الکی افاضات کردن بری یکم مطالعه کنی شاید به نفع خودت باشه
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟!
قرآن کریم| توبه، ۱۱۱
براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...
بجای این حرفا رفتارتو درست کن خودت هرجور دلت میخواد بدرفتاری و بی ادبی و تنفر پراکنی میکنی توقع داری در مقابل دورت بگردن، نه خیر از این خبرا نیست.
شما شیطان پرستها همین که عین سگ از مردن میترسین نهایت آسیب پذیریتونو نشون میده پس ادعای الکی نکنین، تازه خودتونو با خوشگذرونی به سمت مرگ میکشین، همون قرصها و روغنهای دلخواهتونو بخورین خوش باشین و اگه نخورین یعنی پرهیزکار شدین که با اعتقادتون تضاد و تناقض ایجاد میشه.
تناقضهای واضح خودتونو دریابید و در موردشون فکر کنید لازم نکرده به ماها گیر بدین، خودتون آخر گیر هستین.
سطح فرهنگ و آگاهی تو رو داریم میبینیم، این همه بچه مسلمون اینجا دارن بدون توجه به اعتقاداتت تحویلت میگیرن و برا سلامتیت راهنماییت میکنن بعد در عوض با پررویی به مقدساتشون توهین میکنی و از پنهان کردن تنفرت عاجزی، خب اگه باسواد و بافرهنگ بودن اینه که تو هستی، من نمیخوامش پیشکش خودت.
ویرایش توسط Experience : 07-19-2019 در ساعت 08:41 PM
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)